Countdown header img desk

MAI SUNT 00:00:00:00

MAI SUNT

X

Countdown header img  mob

MAI SUNT 00:00:00:00

MAI SUNT

X

کودکی که فروخته شد: رمان ب

کودکی که فروخته شد: رمان ب - Esmail Yourshahian

کودکی که فروخته شد: رمان ب

نوشتن رمان کودکی که فروخته شد را از زخم اندوه نگاه ترس و غربت زده ی پسر بچه هفت یا هشت ساله ای یافتم که هنگام تحقیق او را نشسته در گوشه اطاق دیدم. غریبانه نگاه می کرد و هر لحظه ممکن بود بغضش بترکد و گریه سر دهد. اگر بگویم از تنهایی بی کسی ويران بود .دروغ نگفته ام. فقط اسمش را می دانست. اسمش را از مادرش شنیده بود اما اسم مادر، پدرو شهر و یا ده ومحله شان را نمی دانست. فقط می خواست برگردد به خانه شان اما خانه شان کجا در کدام شهر وده ومحله بود نمی دانست. اورا فروخته بودند مثل ده ها کودک و نوجوان که فروخته شده و هرکدام سرنوشته تلخ و ناخوانده ای در انتظار داشتند. من این رمان را بنا به مسئولیت یک نویسنده و شهروند آزاد نوشتم تا وجدان جامعه جهانی را برای حمایت و رهایی کودکان این بردگان دوران معاصر فراخوانم و از همه می خواهم تقاضا دارم رمان را که در آمد آن صرف حمایت از کودکان است تهیه کنند و بخوانند و بدست مادران وپدران آموزگاران و مسئولین برسانند . از دوستانی که دستی در ترجمه دارند تقاضا دارم با ترجمه آن به زبانهای مختلف در رهایی کودکان از فقر و مرگ و استفاده های جنسی و.. کمک کنند به امید رهایی کودکان. دختران و پسران فروخته شده رمان را این چنین شروع کرده
Citeste mai mult

-10%

transport gratuit

PRP: 154.94 Lei

!

Acesta este Pretul Recomandat de Producator. Pretul de vanzare al produsului este afisat mai jos.

139.45Lei

139.45Lei

154.94 Lei

Primesti 139 puncte

Important icon msg

Primesti puncte de fidelitate dupa fiecare comanda! 100 puncte de fidelitate reprezinta 1 leu. Foloseste-le la viitoarele achizitii!

Livrare in 2-4 saptamani

Descrierea produsului

نوشتن رمان کودکی که فروخته شد را از زخم اندوه نگاه ترس و غربت زده ی پسر بچه هفت یا هشت ساله ای یافتم که هنگام تحقیق او را نشسته در گوشه اطاق دیدم. غریبانه نگاه می کرد و هر لحظه ممکن بود بغضش بترکد و گریه سر دهد. اگر بگویم از تنهایی بی کسی ويران بود .دروغ نگفته ام. فقط اسمش را می دانست. اسمش را از مادرش شنیده بود اما اسم مادر، پدرو شهر و یا ده ومحله شان را نمی دانست. فقط می خواست برگردد به خانه شان اما خانه شان کجا در کدام شهر وده ومحله بود نمی دانست. اورا فروخته بودند مثل ده ها کودک و نوجوان که فروخته شده و هرکدام سرنوشته تلخ و ناخوانده ای در انتظار داشتند. من این رمان را بنا به مسئولیت یک نویسنده و شهروند آزاد نوشتم تا وجدان جامعه جهانی را برای حمایت و رهایی کودکان این بردگان دوران معاصر فراخوانم و از همه می خواهم تقاضا دارم رمان را که در آمد آن صرف حمایت از کودکان است تهیه کنند و بخوانند و بدست مادران وپدران آموزگاران و مسئولین برسانند . از دوستانی که دستی در ترجمه دارند تقاضا دارم با ترجمه آن به زبانهای مختلف در رهایی کودکان از فقر و مرگ و استفاده های جنسی و.. کمک کنند به امید رهایی کودکان. دختران و پسران فروخته شده رمان را این چنین شروع کرده
Citeste mai mult

S-ar putea sa-ti placa si

De acelasi autor

Parerea ta e inspiratie pentru comunitatea Libris!

Istoricul tau de navigare

Acum se comanda

Noi suntem despre carti, si la fel este si

Newsletter-ul nostru.

Aboneaza-te la vestile literare si primesti un cupon de -10% pentru viitoarea ta comanda!

*Reducerea aplicata prin cupon nu se cumuleaza, ci se aplica reducerea cea mai mare.

Ma abonez image one
Ma abonez image one